-
خانه نـــــــــــــــــو
سهشنبه 31 خردادماه سال 1390 07:10
من از این به بعد اینجام : https://7khordad.wordpress.com/
-
خــــــو نــــــــه
جمعه 27 خردادماه سال 1390 02:01
دلم اخمهای مامانمو میخواد و غرغرهای بابامو ...
-
حتی اگه ...
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 14:16
من هنوز به خدا اعتقاد دارم ، به اینکه هم حواسش به دنیاس ، هم به مردمم ، هم به من ... من هنوز به خدا اعتقاد دارم ، حتی اگه خوابیده باشه ، حتی اگه خدا وجود نداشته باشه . . .
-
حقیقت
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 16:22
حقیقت نه گفتنیه ، نه شنیدنی ، حقیقت پنهان کردنیه ...
-
سال ، آینه ، من ، نو ...
یکشنبه 29 اسفندماه سال 1389 00:32
امسال هم گذشت ، یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک ســــــــــــــــــــــــــــــــالِ دیگه از تولد دورتر شدیم و یک سال دیگه به مرگ نزدیکتر . .. رویِ اینو داریم که تو آینه زُل بزنیم و شرمندۀ یک جفت چشم اون تو نباشیم ؟
-
فاصله
دوشنبه 16 اسفندماه سال 1389 01:06
من هندم ، تو ایران ، با کشورها و دریاها فاصله . .. اهمیت نداره چقدر محکم این فریزبی رو پرت کنم ، به تو نمی رسه ...
-
ثانیه های بی تو ، ثانیه های توهم
پنجشنبه 5 اسفندماه سال 1389 21:00
از مکر ثانیه ها خسته ام ، از خیالِ خامی که تو را نوید می دهد ، از سیالِ ذهنم که تو را پیش می رود ، از تکرار تو در بی تکرار عمرم . .. و تو ، هر روز ، هر ساعت ، هر لــحــظــه ، نمی آیــــــــــــــــــــــــــی .. . خورشید اما هر صبح به بهانۀ تو ، نور بارانم میکند ، می شویدم . .. و من اما ، هر شب خسته از نبردِ با تاریکی...
-
تو ؟ راه ؟ بیراه ؟
شنبه 30 بهمنماه سال 1389 01:57
تو از راه می رسی ، من از راه بدر میشم ...
-
گُم و پیدا
چهارشنبه 20 بهمنماه سال 1389 23:41
خدایا چه گم کرد ، آنکه تو را یافت ؟ و چه یافت آنکه تو را گم کرد ؟ این روزا وقت و بی وقت این جمله ( که اگه اشتباه نکنم از امام حسینِ ) از ذهنم میگذره ...
-
قایق شکسته - کورس
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 23:24
-
کم میارمت - مهرنوش
چهارشنبه 13 بهمنماه سال 1389 23:21
-
یه مفهوم
جمعه 8 بهمنماه سال 1389 01:30
هر شب یه جایی هست که زمان متوقف ، من متوقف مبشم ، تو متوقف میشی ، همه چیز . .. شناور میشم تو یه چیز دلگیر ، شاید یه حس ، یا یه مفهوم ، برای ده دقیقه ، گاهی کمتر یا بیشتر . ..
-
وارث - ستار
دوشنبه 4 بهمنماه سال 1389 22:23
آهنگ قسمت نظرات وارث - ستار
-
مَردُمَم ؟
دوشنبه 4 بهمنماه سال 1389 14:05
تو ایران تمام مدت از دست این ملت حرصم می گرفت ، از رفتارشون ، عقایدشون ، شیوۀ برخوردشون با هر چیزی . .. اما اینجا ، از این فاصله که نگاهشون می کنم ، ملت مظلومی رو می بینم که هرگز از زیر بار ظلم و فشار قد راست نکرده ، ملتی که انقدر بازی داده شده که مدتهاس نقش خودش رو تو این بازی از یاد برده . .. برای مَردُمَم اندوه...
-
شکل چدید
جمعه 1 بهمنماه سال 1389 10:41
متوجه شدم الان که تنها زندگی می کنم هیچ چیزی گم نمیشه ، شاید یادم بره چیزی رو کجا گذاشتم اما گم نمیشه . .. حتی وقتی یه برگۀ کاغذ از دستم میفته زمین ، تا وقتی که خودم نرم و ورش دارم همونجا میمونه . .. این یعنی وقتی چیزی رو پیدا نمی کنیم و بر چسب گم شده رو بهش میزنیم ، داریم بی اعتمادیمونو به دیگران به نمایش میذاریم ؟...
-
آره ، حقیقته ، تلخه ، اما فقط اخبار همینه ؟
شنبه 25 دیماه سال 1389 21:26
اخبار دنیا شده اینکه هر روز یه عده به دلیلی کشته میشن ( سانحه ، بمب گذاری ، جنگ ... ) ، یه عده سیاستمدار هم یا هم پیمان میشن یا پیمان میشکنن ، ملتها هم گوشت قربونین و یا توی زندان هستن یا منتظر اعدام ... هر روز ، اخبار همینه ، نیست ؟ اما واقعاً اخبار همینه ؟ دنیا با همۀ بزرگیش و زیباییش یادمون رفته ؟ یا دیگه زیبا و...
-
فکر نکنم . . .
شنبه 22 آبانماه سال 1389 23:00
این عجیبه که دلم برای هیچکس و هیچ چیز تو ایران تنگ نمیشه ؟ باید از خودم نگران بشم ؟ همه چیز ، همۀ لحظات و روزها مث موقعیه که آدم از یه خواب طولانی بیدار میشه و حس میکنه واسه همه کاری انرژی داره . .. طفلک مردممون چی میکشـــــــــــــــــــــــــــــــــــن . . .
-
اینجا هند ، من دانشجو . . .
شنبه 15 آبانماه سال 1389 23:29
اینجا هند ، من تنها ... اینجا هند ، من غریب . . . اینجا هند ، من شاد . . . اینجا هند ، من آزاد . . .
-
رضا کرم رضایی
یکشنبه 15 فروردینماه سال 1389 19:29
رضا کرم رضایی هم به خاطره ها پیوست ... شرمنده که همیشه خبر خاطره ها رو متوجه میشم . خیلی سخته که وقتی یه بچه به دنیا میاد ، آدم بفهمه که یه هنرمند و شخصیت بزرگ به دنیا اومده یا نه .. .
-
تقریباً 2 ماهِ دیگه
چهارشنبه 11 فروردینماه سال 1389 01:04
تقریباً 2 ماه دیگه , 3 سالِ تمام میشه که به شکلی تمام عیار تنهام ، راستش هنوز به هیچکدوم از ویژگیهای این شرایط عادت نکردم ، همچنان دلم میخواد که کسی باشه که باهاش راه برم ، حسش کنم ، بریم گردش ، پارک ، سینما ، حتی عشق بازی کنیم . .. هنوز و همچنان همۀ اینا رو دلم میخواد ، اما ، اما الان به همینکه فقط یه نفر باشه ،...
-
امروز نیازمند یاری سبزتان هستیم !!!
سهشنبه 10 فروردینماه سال 1389 23:54
کسی یه فیلتر شکن داره برام ایمیل کنه ؟ به شدت به یکدانه نیازمندیم . .. این یه نمونه از ابعاد فیلترینگِ ، قسمتهایی که عکس اجرا ( load ) نشده نتیجۀ فیلترینگه . .. کلمۀ مورد جسجو نماز بوده , دیگه خودتون حساب بقیۀ جاها رو بکنید ...
-
بارون !!!
شنبه 7 فروردینماه سال 1389 18:48
از ظهر داره بارون میاد ٬ نکنه شب قراره تو اخبار بگن چند تا اعدامی جدید تو راهن ...
-
۱۳۸۹
جمعه 6 فروردینماه سال 1389 22:57
سال جدید ٬ که هنوز کاملا نو و براقه ٬ برای همه امیدوارم لبریز از شادی و اتفاقات خوب باشه ٬ ( البته آرزو بر جوانان عیب نیست ) ( بخصوص که اینجا ایرانه و فعلا در دوره رو برگردانی خدا از این آب و خاک مقدس به سر می بریم ) ٬ خلاصه امیدوارم امسال رو بدون جنگ و اقلاً اعدام و زلزله بگذرونیم و اگه قراره روزهای خوبمون از تعداد...
-
بالاخره یه عکس از خودم
پنجشنبه 19 آذرماه سال 1388 07:45
اینم یه عکس از عروسی ، یکی از این دوتا آقـــــــــــــای فـــــوق مــــــحــــتــــرم داماده ، یکیشون هم منم ... ( با تشکر از پیشنهاد رافونه جان برای گذاشتن عکس با یه فیلتر کوچولو )
-
آخرین عروسیِ خونۀ ما
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 02:32
خواهرم هم عروسی کرد و رفت . .. قراره تا یکی دو ماه دیگه برا شانگهای زندگی کنن .. . ( یادتونه که گفته بودم داماد چینیه ) ( نمی دونم عکس ازشون بذارم یا نه )
-
کودک
یکشنبه 8 آذرماه سال 1388 04:48
یه کودک رو تصور کنین که فقط از دنیا یه عروسک یا اسباب بازی میخواد ( فقط یه چیز میخواد ) ، بعد تصور کنین یه بزرگتر که تسلط داره رو اون کودک ، اون اسباب بازی رو میاره پیش کودک ، برای یک دقیقه میدتش دستش تا خوب لذت داشتنش رو حس کنه ، بعد از دستش میگیرتش ، یه دستش رو میذاره روی سینۀ کودک ، و با دست دیگه اش اون اسباب بازی...
-
پول و ویزا
شنبه 7 آذرماه سال 1388 03:42
کاش پرنده بودم ، یا فقط بال داشتم ، حداقل میتونستم برم ، بدون نیاز به پول و ویزا و هر چیز دست و پا گیر دیگه . .. اگه پرنده بودم ، اگه می شد برم ، اگه بال . .. اگه .. . اما ...
-
گاهی ...
سهشنبه 3 آذرماه سال 1388 00:30
گاهی انقدر غرق این میشی که : فقط یه بار دبگه صداشُ بشنوم . .. که یادت میره بخوای ببینیش ، بخوای شنیدن صداش ، بخوای دیدنش ، دوام بیاره و همون یک بار نباشه ...
-
نجات دنیا
یکشنبه 1 آذرماه سال 1388 03:40
گاهی فکر میکنم نجات دنیا ، توی نبود بمب اتم یا جنگ و اینجور چیزها نیست ، نجات دنیا توی نجات دادن روح آدمهاست ، مطمئناً دست آدم به همۀ مردم روی زمین نمیرسه ، حتی اگه برسه هم اصلاً معلوم نیست همه با آدم راه بیان ، اما روح یک نفر رو که میشه نجات داد . .. گاهی فکر میکنم همینکه بشه کمک کرد روح یه نفر از بدی ها حفظ بشه ،...
-
آسیب
شنبه 30 آبانماه سال 1388 01:01
وقتی شروع می کنی ، جلو میری ، و میدونی کجا داری میری و چی میخوای ، اگه آسیب ببینی میگی اشکال نداره ، دوباره دستتُ میگیری به امید ت و پا میشی . .. اما وقتی شروع نکرده ، با سر بخوری زمین ، دیگه نمیتونی پاشی ، چون خودت آسیب ندیدی ، امید ته که آسیب دیده ، امید ته که از بین رفته ...