دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

در تو شده ام گم ...






برای بار چندم لحظه ای را که نشسته ایم و حرف میزنیم را تصور می کنم ،

حداقل باید چنین باشد ،

امیدوارم چنین باشد ،

تو و من بنشینیم و من از آینده ،

از زمان و مکانی که هیچ تصویری از آن در ذهنم نیست ،

برای تو تصویری بسازم . ..

باید حقیقت را بگویم ،

و چنان آن را با زیبایی در هم بیامیزم که تو ،

که تو تصمیم بگیری در ساختن آن تصویر ،

در تابیر آن رویا ،

پا به پایم شوی . ..

ذهنم را می گردم ،

برای جملۀ زیبایی وجودم را می کاوم ،

تا وقتی رو در رو نشستیم ،

به پای تو بریزمش ،

اما هیچ . ..

عشق همیشه برایم چشمۀ الهام بوده ،

چرا سبدم از تقدیمی هایم به تو پر نمی شود ؟

یاد ترانه ای می افتم :

من در پی خویشم به تو بر می خورم ، اما

در تــو شـده ام گـم ، از مـن اثـری نـیـسـت ...






نظرات 1 + ارسال نظر
یاسمینا شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:05 ب.ظ

حالم از عشق بهم می خوره. دل بستم و شکستم.. ولی باز فریب خوردم و همیشه برام بی بازگشت شد..

از هر دست بدی از همون دستم می گیری ...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد