اتفاقی که تو این چند روزۀ گذشته افتاد دربارۀ چیزی مطمئنم کرد ؛ رافونه و م :
م : به خاطر بحث و در اصل سوءتفاهمی که پیش اومد و ناراحت شدنش برداشت همۀ آرشیو وبلاگش و در نتیجه وبلاگش رو پاک کرد ، طوری که در نهایت چیزی جز اسم وبلاگ ازش باقی نموند ، این در حالی بود که ماهها بود که تقریباً هر شب یه پُست به اون وبلاگ اضافه می کرد و آرشیو نسبتاً بزرگی از اتفاقات ، خاطرات و احساستِ نویسنده توی اون وبلاگ جمع شده بود ، و نویسنده به شکلی خلاصه ای از عمر و زمانی رو که تو این مدت سپری کرده بود ، در اون وبلاگ به شکلِ نوشته گِرد آورده بود . ..
رافونه : خوشبختانه برای وبلاگ رافونه همچین اتفاقی نیفتاده و وبلاگش هم سر جاشه و هم با همون روالِ سابق پیش میره ، اما نکته تویِ اینه که چون رافونه قبلاً دو بار نوشته هاش ( البته دست نوشته هایی که روی کاغذ بودند ) به هر دلیل از بین رفته ان ، برای اینکه به شکلی نوشته هایی که توی وبلاگش داره رو ، نوشته هایی که سرشار از خاطره ها ، احساس ها و اتفاقات دوران وبلاگ نویسیش هستند رو ، نوشته هایی که براشون از عمر و وقتش هزینه کرده رو از زوال و نابودی به هر دلیلی نجات بده و به شکلی خیال خودش رو تا حدی راحت کنه ، برداشته در کنار وبلاگی که داره ، چند وقته یه وبلاگ دیگه زده و هر پُستی که توی وبلاگ اول قرار میده ، با همون عکسی که براش استفاده کرده و همون تنظیمات رو در وبلاگ دوم هم قرار میده . براش آرزوی موفقیت می کنم . ..
. .. رافونه ؛ دهۀ پنجاه ، م ؛ دهۀ شصت . ..
اما منظورم از ذکر این دو مورد ، اشاره به حرفی بود که همیشه میزنم و اون اینه که دهه شصیها برای عمر و زمان ارزش قائل نیستن . و خودم این مورد رو بارها و بارها دیدم و الان هم اگه م رو نمونه و نماینده ای برای دهۀ شصت بگیریم و رافونه رو نماینده ای برای دهۀ پنجاه ، باز هم این مورد تصدیق میشه . ..
این بحث بیشتر از این جای پرداخت داره ، اما چون خیلی طولاتنی میشه ، صرفنظر میکنم و اگه نکتۀ مهم نگفته ای مونده لطفاً توی نظرات مطرح کنین تا همونجا توضیحش بدم ، ممنون ...
دوقلو ها رو هم نمیشه با هم مقایسه کرد اشکان جان:))
کلیتها رو میشه ، توی جزییات اینکار اشتباهه .. .