آخرین باری که رویا دیدم نزدیک ۱۰ سال پیش بود ، تازه به خونه ای که الان توشیم اسباب کشی کرده بودیم ، دیدم دارم توی حیاط خونۀ قبلی از دیوار خودمو میکشم بالا که برم توی تراس ، همون موقع ها از دختری خوشم می اومد ، اون توی تراس ایستاده بود و وقتی نزدیک شدم دست دراز کرد و دستمو گرفت که بکشدم بالا ، وقتی خوب دستم تو دستش جا شد و وزنمُ انداختم رو دستش ، یهو دستشُ باز کرد و و من ، من ول شدم ، از خواب پریدم .. .
بعد از این دیگه رویا ندیدم ، فقط کابوس می بینم گه گاهی ...
آخه توی اون مملکت که از وقتی بیدار می شی کابوس واقعی می بینی تا شب، توقع داری توی خواب کابوس نبینی
اصلاً اینجا آدم توی کابوس زندگی می کنه ...