دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

باز ...






خـــیـــلـــی پُـر تـر ، خــــــیــــــلــــــی  ...


ضیافتی بر پاست ،

ضیافتی بر پا ، بر پایِ . ..


موشها تارِ عنکبوتِ کهنه را پاره میکنند ،

خود را روی وعدۀ غذایشان می اندازتد ،

دندانهای تیزشان را در گوشتی چروکیده فرو می برند ،

دهانشان که پُر شد ،

آرواره هایشان را به هم می رسانند و سرشان را عقب میکشند ،

گوشت با بی تفاوتی کنده میشود . ..


از چیزی که زمانی همه چیز بود ، چیزی نمی ماند . ..

موشهایِ زمان از هم می درند دلم را ...




زیرسیگاری پُر شد ، باز ...






نظرات 2 + ارسال نظر
رافونه چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 06:39 ب.ظ

نمی دونم چرا جدیدا نظری ندارم

آخه هر چی داری ، میریزیش تویِ پستهای طولانیت .. .

یک موجود زنده چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 07:28 ب.ظ

روزگارش سیبی بود، که هر گازش طعمی داشت، گاهی ترش، و گاهی شیرین و گاهی تلخ.

آهان ...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد