دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

ترس عبث







دوره ای توی نوجوونی هست ، که آدم دچار ترس از دست دادن والدینش میشه ، و تقریباً همه به نوعی تجربش میکنن ، اگه طبیعی باهاش برخورد بشه ، خودش بعد از مدتی برطرف میشه و اگه نه ، تقریباً همیشه با یه شدت و ضعف همراه شخص میمونه . ..

من خودم تا سالها باهاش در گیر بودم و بالاخره چند سال پیش موفق شدم تا حدی برطرفش

کنم . ..


از همون موقع ، و حتی بعد از سالها هم که باهاش کنار اومدم ، همیشه این موقع های سال که میشد خوشحال بودم که این سال هم گذشت و پدر مادرم زنده اند و خلاصه امسال هم به خیر گذشت ، و وقت سال تحویل هم تنها دعای من این بود که خدایا ، امسال هم ازم نگیرشون .. .


توی دو سه سال گذشته دیگه این حس به شکل قبل پیدا نمیشد و اون دعا رو هم از روی عادت میخوندم ، اما امسال و توی همین لحظاتی که در حال سپری شدن هستن ، هر چی خودمو میگردم هیچ اثری ، هیچ اثری از اون احساسم نیست ، برای خودم جالبتر اینه که فکر میکنم تمام اون سالها اشتباه میکردم که خودمو اونطوری نگران میکردم ، اشتباه میکردم که وقتمو با اون دعا تـــــلـــــف میکردم و اگه اونهمه دعا رو حداقل برای در اومدن از تنهایی خونده بودم ،

شاید الان اینهمه تنها نبودم ...






نظرات 4 + ارسال نظر
فروردینی پنج‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:58 ب.ظ

این ترس رو بعد از بلوغم کاملا از دست دادم. عمرش هم فقط چند سال قبل از بلوغم بود.
اما الان ترس از دست دادن همسر و فرزندانم رو دارم.

چه بد ، یعنی فقط جنس و شکلش عوض شده ، می فهمم چی میگی .. .

آرام پنج‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:11 ب.ظ

وعجیب اینکه من هنوز این نگرانی و آرزومندی را برای عزیزانم باهمان شدت وحدت دورا ن کودکی دارم ( علت عجیب بودنش را می دانید ...)

داری می پرسی ازم یا جمله ات خبریه ؟

سویدا پنج‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:26 ب.ظ

یه حس مشترکه انگار! اینکه سر سال تحویل فقط دعا کنم توی سال جدید مامان با بابا دعوا نکنه کابوس هرسالمه.

متاسفم که اینو میشنوم .

آرام شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:37 ب.ظ

نه در کامنت قبلی سوال نکردم وضعیت خودموبیان کردم.

آهان ، ممنون از جوابت ...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد