شما هم وقتی گریه می کنین همه جا خیس و مرطوب میشه ؟
همه جا تار میشه ؟
دلم می خواد یه بار وقت گریه ببینم دنیا اون موقع چطوزیه و چکار می کنه ،
اما روی همه چیزو آب میگیره ...
بازم ،
گریه ام گرفت . ..
یعنی گریه ام انداختن .
اما چه فرقی می کنه ؟
مهم، این بغضیه که دویده توی گلوم ،
و همه جا رو تار می بینم .. .
یه روزگاری شروع کردن ساده بود و
تمام کردن مثل جون دادن بود ،
اما این روزها شروع کردن سخت شده و
تمام کردن شده به راحتی آب خوردن .
واقعاً چرا ؟
تو تمام شدن می بینی ،
من شکستنو تجربه می کنم . . .
تو رفتنو تجربه میکنی ،
من تجزیه شدنو . . .
دیدی بعضی شبا داغونی ؟
خراب ،
ویرون ،
گم ،
خسته ؟
آره ، امشب از همون شباس ...
خوب میشم ، مگه نه ؟
آره ، خوب میشم .
این اولین شب ویرونی نیست .. .
آخ که بازم،
بازم تو نیستی . . .