دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

عناوین یادداشت‌ها

  • ... ـگه بـ ... چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 03:05
    هر سال همین موقع ها پیدات میشه ، اما هر بار بهت رسیدم ، دلت گیر یکی دیگه بود ...
  • باز ... چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 02:38
    ضیافتی بر پاست ، ضیافتی بر پا ، بر پایِ . .. موشها تارِ عنکبوتِ کهنه را پاره میکنند ، خود را روی وعدۀ غذایشان می اندازتد ، دندانهای تیزشان را در گوشتی چروکیده فرو می برند ، دهانشان که پُر شد ، آرواره هایشان را به هم می رسانند و سرشان را عقب میکشند ، گوشت با بی تفاوتی کنده میشود . .. از چیزی که زمانی همه چیز بود ، چیزی...
  • ش ... چهارشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1388 01:01
    شرمم در شکوهت غرق میشود ، شیونم در شادیت ، و تو ، شـاه بـانـو وار ، مرا به میهمانیِ شقایق ها میبری ...
  • دیگران سه‌شنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1388 22:54
    متوجه شدی برام فرق داری ؟ من متوجه شدم و از این فرق داشتنت می ترسم . .. خوب میدونم که مثلِ همه ایی ، مثل بقیه ، مثل دیگران ، نه بهتر ، نه بدتر ، نه کامل تری و نه ناقص تر ، نه زیبا تر و نه زشت تر . .. اما چیزی درونم هست که میگه تو بهترینی ، تو زیبا ترینی ، تو کامل ترینی . .. و دلم میخوادت . ..
  • خــــــــــر ا ب ... دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 19:59
    به شکلِ دلخراشی یهو دلم گرفت ، قرار نبود امروز اینطوری بشه . .. بــــــــــد خــــــــــر ا ب شــــــــــد م ...
  • بابا جان خدا نگهدار دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 19:16
    همین الان تصمیم گرفتم هرگز بچه دار نشم ... این چیزیه که سالها عکسشو میخواستم ، اما بعد از یه مدت درگیر بودن با خودم بالاخره به این نتیجه رسیدم . .. یکی رو توی خلقتش پادرمیونی بکنم که در بهترین حالت بشه مثل خودم ؟ که در بدترین حالت بشه مثل خودم ؟ ۱ وارد دنیایی بکنمش که روز به روز بدتر میشه ؟ وارد دنیایی که همه ابزار...
  • چایِ چینی دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 16:03
    خواهرم تویِ یه شرکتِ چینی کار میکنه ( تو همین ایران ) ، تعریف میکنه که توی آبدارخونۀ شرکت هم چند مدل چاییِ ایرانی و خارجی دارن و قهوه و قهوه جوش و دو سه مدل نسکافه و چند مدل چایِ چینی ، اما میگه خودشون ( دو سه تا ایرانی هم جزو همکاراشون هستن ) غیر از چایِ چینی هیچی نمی خورن ، تا جایی که وقتی چایِ چینیشون تمام میشه...
  • علیزاده در همایون دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 03:34
    ( آلبوم کنسرتِ همایونش عکس نداشت ، مالِ نی نوا رو گذاشتم ) خودم داشتم همین آلبومِ کنسرتِ همایونِ حسین علیزاده رو گوش میدادم ، گفتم شاید شما هم دوست داشته باشین بشنوین ، به نظر من که اندازۀ آلبومِ نی نوا استثناییه . لینکِ خود صفحه هاشونو گذاشتم که هم از هر سرویسی خواستین بارگذاری کنین ، هم اگه خواستین بتونین تک آهنگ...
  • خوبه !!! دوشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1388 00:53
    یه جورِ بَدی ، حالم خوبه !!!
  • حـــــرف یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 22:38
    فکر کن ، از سینما میزنیم بیرون ، دلمونم نمیاد خداحافظی کنیم ، اول یه کافی شاپِ ساده ، بعد پیاده روی و قدم زدن تو پارک ، تمامِ مدت هم حرف میزنیم ، هی حرف میزنیم و حرف و حرف . .. سَرِ بهتر بازی کردنِ دو تا بازیگرِ معمولی بحث میکنیم و از همه چیزِ این لحظات لذت میبریم ، از ثانیه ثانیه و قدم به قدمش . .. امـا نـیـسـت کـه...
  • تو ، اما تار یکشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1388 19:30
    مدتها منتظرت بودم تا بیای ، بالاخره هم اومدی . .. اما انقدر این زمان طولانی شد که همۀ حرفهایی که آماده کرده بودم فراموشم شد ، یادم رفت ، انقدر لحظات تویِ سکوت گذشت که خودِ حرف زدن یادم رفت ، و الان می ترسم ، می ترسم کلمه ای بگم و برنجونمت . .. فقط می تونم بگم بمون ...
  • غروبِ سپیده ... شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1388 23:29
    سپیده رو که یادتونه . .. بالاخره بعد از چند ماه پروندمش ، این جزو معدود دفعاتی بود که اقرار میکنم همۀ اشتباهاتِ رفتنش گردنِ خودمه . .. بگذریم ، یهو دلم خواست ا ی ن و براتون بذارم گوش بدین ، مالِ بعد از غروب کردنِ سپیدست ...
  • چــــــــــــــــــــر ا نــــــــــه ؟ شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1388 20:23
    این روزها زیاد چه توی وب و چه بیرونش ، زیاد میبینم و میشنوم همه از تنهایی بدشون میاد ، از تنها بودم گریزونن و دلشون یه دوست میخواد ، اما برام جالبه که از پایِ قراریِ ارتباط هم که میرسه پس میکشن . .. حتی برای خودمم پیش اومده که تا به کسی که تمام مدت جلوم دَم از تنهایی میزده پیشنهادِ یه ارتباطِ حتی خیلی ساده رو دادم...
  • باز هم شاعری به شعرها رفت ... شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1388 18:34
    استاد بیژنِ ترقی هم به خاطره ها بیوست . .. روح ش شاد ... <<< بهارِ دلنشین >>> خواننده: استاد غلامحسین بنان - آهنگساز: استاد روح الله خالقی - شاعر: استاد بیژن ترقی لینکِ Download
  • همۀ اینا یعنی چی ؟ جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1388 07:41
    میدونستی ؟
  • خلوت با یک خلوت گزیده جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1388 06:25
    تازگیا یه وبلاگ پیدا کردم ، از ایناس که نویسنده اش ماهی یکی دو تا پُست بیشتر نمیذاره ، یه صفحه و وبلاگ هم توی سیصد و شصتِ یاهو داره ، توی یکی دو تا سایتِ فرهنگیِ دیگه هم عضوه که لینکشون تو همین صفحه هاش دیدم . .. از وقتی که پیداشون کردم ، شبها از موقعی که میشینم یه وبگردی تا موقعی که بلند شم ، دائم یکی از صفحه هاش...
  • چشمِ خدا جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1388 05:06
    چقدر خوبه که هیچی از چشمِ خدا دور نمیمونه ، بعضی وقتها واسه آرامش خیلی به کار میاد ...
  • اعتماد به نفسِ در منفی ... جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1388 03:57
    یه دوره ای انقدر اعتماد به نفسم رفت پایین که ، تو نِت میگشتم دنبالِ دخترهایِ مختلف و باهاشون قرار میذاشتم و میگفتم " وقتی دیدینم نمیخواد آشنایی بدبن ، فقط ببینینم و برین و بعد برام بگین چطور بودم ؟ خوب ؟ بد ؟ کجاهای ظاهرم ایراد داره ؟ " از همون موقع هم از کسایی که به ظاهر خیلی اهمیت میدن تو رابطه یا حتی...
  • محمد رضا سر شار جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1388 01:56
    داشتم وبگردی میکردم که خوردم به پُستِ این ، برای من که کلی خاطره زنده کرد ، مطمئنم برای شما هم همینطوره . .. راستی میدونستین همۀ کتابهایی که با اسم رضا رهگذر خوندیم ، این نوشته ؟ اینم آدرسِ وبسایتشه ...
  • تو ، خیالم و عـــشـــق ... جمعه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1388 01:03
    خیالم را از رنگینکمان سرشار میکنی ، دلم را از دلاویزها لبریز . .. تو ، تواناییه خلقتی در خلقِ عشق ...
  • Happy Earth Day چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1388 14:00
    امروز روزِ زمینه ، روز زمین دو بار در سال برگزار می‏شود ٬ یکبار در طول فصل بهار در نیمکرۀ شمالی ۱ و در طول فصل پاییز نیز درنیمکرۀ جنوبی ۲ زمین برگزار می‏شود.که هر دو برای آگاهی دادن و قدردانی از محیط زیست کرۀ زمین هستند . سازمان ملل متحد نیز هر سال در اعتدالِ بهاری ۳ ٬ این روز را جشن می‏گیرد.این رسمی بود که توسط فعال...
  • از پرتابِ کفشِ خبرنگار تا بینیِ دلقکِ سیرک چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1388 05:38
    خانم فروردینی توی نظراتِ پستِ " ما ؛ دیروز ، امروز ، فردا "صحبتی رو پیش کشیده بودم که دیدم باز حرفای خودم در جوابش طولانی میشه ، گفتم اینبار توی یه پست بنویسمش : به نظرِ من کار اون عراقی مسخره بود 1 ، این یکی که نفهمیدمم کجاییه حرکتش خیلی هم پُر معنا بود به نظرم ، چون ورداشته یه بینی دلقکِ سیرک پرت کرده سمتش...
  • ــقت بره پنهــ چهارشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1388 00:25
    ... بهتر از این نمیشه عشقت بره پنهان شه ...
  • ما ؛ دیروز ، امروز ، فردا سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 19:12
    Embedded video from CNN Video اینو توی وبسایتِ همسرِ رافونه دیدم ، میبینین چه برخوردی باهامون میشه ؟ حقمون نیست ؟ این چیزی نیست که خودمون خواستیم ؟ خودمون به همچین آدمهای پَستی قدرت ندادیم ؟ از قدیم گفتن به هر ملتی همونایی حکومت میکنن که اون ملت لیاقتشو دارن . .. ما از کجا ، به کجا رسیدیم ؟ از کجا ، به اینجا رسیدیم ؟...
  • نظر بازی در دفترِ سیب دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1388 17:41
    یه پَنِلِ نظر سنجی گذاشتم تو یکی از این منوهایِ سمتِ راست ، از هـــــمـــــۀ همه هم خواهش میکنم توش شرکت کنن ، دو تا کلیک تنها کاریِ لازمه انجام بدینه . .. اونهایی که همیشه برام جمله جمله نظر میذارن رو میدونم که این دو تا کلیک رو ازم دریغ نمیکنن ، اما اونهایی که همیشه بی سر و صداسر میان و بی سر و صدا هم میرن ، ازشون...
  • فقط سکوت ... یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1388 17:56
    فقط سکوت از غوغایِ درونم خبر داره ، که اونم صداش در نمیاد ...
  • یادم رفته ... یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1388 17:26
    ا نـــتـــظـــا ر ، ا نــــــتــــــظــــــا ر ، ا نـــــــــتـــــــــظـــــــــا ر . .. احساس میکنم انقدر درگیرِ این انتظارِ بی پایان شدم ، انقدر انتظار کشیدم ، که یادم رفته ، یادم رفته از کجا شروع شد ، یادم رفته انتظار کسی رو میکشم یا چیزی رو . .. حتی تصورِ دنیایِ بدونِ انتظار کشیدن هم یادم رفته ، از خودم می پرسم...
  • دلم ، دوست ، میخواد ... یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1388 14:57
    دلم یه دوست میخواد ، فارغ از جنسیتش ، دو سه روزه نداشتنِ دوست ، خیلی داره اذیتم میکنه . .. همچنان داغونم ...
  • میر حسین ... یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1388 02:04
    توی جنگ ما با نصف دنیا درگیر بودیم ، با نصف گردن کلفتهاش ، نه فسقلی ها ، تحریم هم بودیم خیلی جدی ، روسیه هم آدم حسابمون نمی کردکه پنهانی کمکمون کنه ، چین هم که اصلاً کشور حساب نمیشد و همچنان زایشگاه و محل زلد و ولدِ دنیا بود ، دورۀ سازندگی هم نبود که سر مردم با افتتاح پروژه های نیمه کاره گرم بشه و کسی هنوز قولِ آوردنِ...
  • الان ... یکشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1388 01:11
    انقدر نشستم به گندی که دهن لقه زده،فکر کردم که الان ... بدجوری به یه دوست احتاج دارم که بشینیم و چار کلمه حرف بزنیم،اما نیست که،اونوقت یه نویسندۀ دیوانه میخواد دوستهاش رو کم کنه . الان خـــــــــــــر ا بم ...