برای یه نفر این شبهه پیش اومده بود که
من با دست پس میزنم و با پا پیش میکشم !
منظورش برخوردم با دهه شصتیها بود و میگفت
از طرفی میگی ازشون خوشم نمیاد و
از طرف دیگه وبلاگت پر از پستهای عاشقانه است . ..
همون جوابی که بهش دادم رو اینجا مینویسم :
اگه قرار باشه آدم یا تیپِ خاصی پشتِ عاشقانه هام باشه ،
به هیچ عنوان یه دهه شصتی نیست ،
البته با چند تاییشون ارتباط داشتم که
کم و بیش توی بعضی پُستهام ( زیرگروهِ منفورها )
خوندین که همشونم تجارب افتضاحی بودن . ..
(( این حرفم معنیش این نیست که همه بَد هستن و
همونطور که همیشه گفتم هر چیزی استثنا داره ))
اما اگه بخوام کسی رو براشون تصور کنم ،
به احتمالِ خیلی زیاد یه آدمیِ بین متولدهای 45 تا 55 ،
مثل همۀ دوستهای تک و جواهری که داشتم ،
همون کسایی که بهترین لحظات زندگیمو برام ساختن .. .
خیلی بدِ دقیقاً همون شبی
که انتظار داری یه نفر باشه که
حرفاتو بشنوه ،
هیچکس نباشه که اینکارو برات بکنه . ..
هـــیـــچـــکـــس . ..
بدتر از اون اینه که
تنها کسی هم که هست
و فکر میکنی و انتظار داری بفهمتت ،
دقیقاً خلاف و برعکس نشون میده .. .
شعله ای در برابرم ،
شعله ای در ورایم ،
می پرم ،
و اندوهم ،
دلتنگیم ،
و هر آنجه از بدی را ،
به عطشِ آتش میسپارم . ..
و
تـــــو
چون آتشی
سراپا
در برم میگیری .. .
قبل از هر چیزی چهارشنبه سوری رو
به همه هموطنهای عزیزم ، از دم شاد باش میگم . ..
توی سرزمینهای دور ( یکی از Boxهای سمت راست )
هم دو تا لینک گذاشتم که یه تاریخچۀ مختصر
دربارۀ این سورِ باستانی گفتن . ..
از طرفِ دیگه از اونجا که این روزها
همه جا حرف از ایامِ هفته است ،
یاد این پستم افتادم ،
گفتم یه بارِ دیگه مطرحش کنم . ..
اونهایی که اون موقع خوانندۀ اینجا نبودن ،
خوشحال میشم اگه نظراتشونو یا توی نظراتِ همین پست ،
یا توی نظرات پستی که لینکشو گذاشتم مطرح کنن .. .
میگم هیچ راهی نیست خـــســـرو شـــکـــیـــبـــایـــی هم با ما به سالِ آینده بیاد ؟
احـــمـــد آقـــالـــو رو چطور ؟
برای چهارم تا یازدهم بلیط گرفتم که برم اهواز . ..
از همیت الان بی قرارم ،
هیجان دارم . ..
با اینکه میدونم اونجا هیچ خبری نیست ،
یا کسی منتظرم نیست ،
اما نمیدونم اونجا چی داره که
دلم اینطوری براش پرپر میزنه .. .
از حدودایِ دهه شصت میلادی ، توسط دکتر اریک برن شاخه ای به روانشناسی اضافه شد به نام روانشناسی تحیلیل رفتار متقابل . ..
این رشته خیلی خلاصه حرفش اینه که آدمها رفتار و عکس العملشون رو بر پایۀ رفتار همدیگه طرح ریزی میکنن . ..
( توی پرانتز اینو بگم که اصطلاحِ غلطِ کودکِ درون هم از این رشته درز کرده به بیرون ، چون تو این رشته شخصیت فرد رو نتیجه 3 شخصیتِ دیگه میدونه و تاثیری که اونها در هر لحظه روش دارن و اون 3 تا ، حالتهای والد و بالغ و کودک هستند ، و وقتی فرد در هر کدوم از این حالتها قرار می گیره ، کلِ رفتارش از اون حالت برانگیخته میشه ، مثلاً در حالتِ والد فرد برای مدت زمانی که توی اون حالت هست همۀ رفتارهاش از جمله شکل نشستن ، تُنِ صدا و طرزِ فکرش شبیهِ همون والدی میشه که فرد در دورۀ الگو سازی بیشتر تحت تاثیرش بوده و هر کسی دائماً در بین این حالتها در چرخشه ، البته اینو یه فرد متخصص میتونه متوجه بشه و طوری نیست که خودمون متوجۀ این تغییرات باشیم . ..
خلاصه اونطور که رایج شده ُ بدن مثل یه کیسه نیست که پر از چیزهای مختلفی باشه که یکی از اونها هم کودکِ درون باشه و صحیح اینه که بدونیم یکی از حالتهایِ ممکن برای شخصیت ، حالتِ کودکِ درونه . ..
---> برای دانشِ بیشتر به کتابهای تحلیل رفتارِ متقابل که بیرون راحت پیدا میشه ، میشه رجوع کرد )
اریک برن توی کتابِ معروفِ خودش ، بازیها ، این رفتارهایِ متقابل رو به بازیهایی تشبیه کرده که توی هر کدوم ، دو نفر دو طرفِ بازی هستند و در طولِ تماسی که دارند ، تلاش میکنن که امتیازات بیشتری رو به نفع خودشون جمع کنن . ..
امیدوارم تا اینجا رو به عنوان مقدمه ازم قبول کرده باشین تا برسم به ارتباطش با همون پست نمونۀ کاملِ یه ... :
طبق تحقیقی که خودم توی دانشگاه شاهدِ انجامش بودم ، حدود 15% از دخترها و پسرهایی که با آرایشهای افراط گونه و بی تناسب با محیط خیابون می بینیم ، نه برای جنسِ مخالف ، که برای همجنسهایِ خودشون ، خودشونُ آرایش و آماده میکنن ، که قسمتِ اعظمش از عوارضِ فشارهای جامعه است ، چون تنها شدن با یه همجنس و خلوت کردن باهاش - توی خونه و در حالی که والدین یکیشون توی اتاقِ کناری با خیالِ راحت نشستن - خیلی راحت تره تا جنسِ مخالف . ..
اما نکته عجیب و به نظر من تاسف آور ، اینه که قسمتِ اعظمِ 80% باقیمانده ، درگیرِ بازیی هستن به اسمِ بازیِ تجاوز . تو این بازی هدفِ بازیکن ( به عنوانِ مثال همون دخترهای موردِ صحبت ) اصلاً از آرایش یا پوششِ س.ک.س.ی که برای خودش انتخاب کرده ، به هیچ شکلی ، هیچ نوعی از تماس و در هیچ حدی نیست و کلاً نه از یه تلفن ساده تا یه س.ک.سِ کامل ، به هیچکدوم فکر نمیکنه ، هدفی که اون دنبالشه ، جلب توجهِ و همین که کسی بهش توجه نشون بده ، اون نیازش برطرف شده و طرفِ مقابل هم بازی رو باخته و دخترک در مسیرش دنبالِ بازیکن و حریف بعدی میگرده و این جریان هر بار و هر روز ادامه پیدا میکنه و قسمتِ بزرگِ آسیب رو بازنده هایی می بینن که هم ناخواسته واردِ بازی میشن و هم بازنده خارج میشن . ..
البته وجودِ چنین بازیی و بازیکنهایی که بازی تجاوز بزرگترین و گاهی تنها بازییه که بلدن ، خودش نشونۀ یه آسیبِ روحیه که به این شکل بروز کرده ، و بد تر از اون ، اینه که الان تو سطحِ وسیعی شاهدِ اجرای این بازی در جامعه هستیم ...