دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

پروین سلیمانی







پروین سلیمانی

هم به خاطره ها پیوست ...

۱۳۰۱-۱۳۸۸


روحش شاد و یادش گرامی باد ...

( فاتحه یادمون نره )






تسلیم






احساس میکنم از یه سیارۀ دیگه اومدم ،

هیچکسُ نمیشناسم ،

هیچکسُ درک نمیکنم ،

نمی فهمم . ..


فصل آخر سریال لاست رو هم دیدم ،

هنوز گیجم . ..


خواب بدی که دیده بودم تقریباً کمرنگ شده برام ،

اما هنوز ازش می ترسم . ..


از جنگیدن برای از بین بردن تنهایی تقریباً دست کشیدم ،

این جور که پیداست تسلیم شدم ...






باز هم ثانیه ها ...






۳۰ سالگی ،

ثانیه های اول ...






ثانیه ها ...






۲۹ سالگی ،

ثانیه های آخر ...






شاید کسی دیگر






یه حسی بهم میگه

با اینکه دلم میخواد موسوی از صندوقها در بیاد ،

بر خلافِ میلم ،

کروبی انتخاب میشه ...






خدا ؛ از درگاه تا درو !!!







هنوز نه با زلزلۀ بَم کنار اومدم ،

نه اندوهشُ طوری که تخلیه شَم گریه کردم . ..


همیشه یه گوشۀ ذهنمه ،

گاهی هم مِثِ امشب میاد جلوی همۀ افکارم ...






پیشونی نوشت !؟







تولدم مصادف با سیزده رجب بوده ،

امسال مصادف شده با سوم جمادی الثانی ،

از خودم می پرسم چرا بین این دو تا گیر کردم ؟

آخه این چه پیشونی نوشتیه که روی سَر من کنده کاریش کردن ؟






( سکوت اینجا ، یه جورایی داره آرومم میکنه )






گاهی ، گاهی یعنی همیشه







گاهی فکر می کنم ؛

هنوزم میتونم تو یک میلیون نفر حِسِت کنم ؟


طعم لبهات خـــــیـــــلـــــی وقــتــه یادم رفته ،

طرحِ گونه هات یادم رفته ،

شکل بینیت هم همینطور . ..


حالت چشمات فراموشم شده ،

حتی مدل موهات هم . ..


فقط برق چشمات یادم مونده

که اونم کم کم داره محو میشه ...


گاهی فکر می کنم ؛

هنوزم میتونم بشناسمت ؟






عــصــر فــقــدان خــــــدا







تا حالا دقت کردین توی چه دوران زمانی داریم زندگی می کنیم؟ حداقل همدوره هایِ خودمو میگم ...

انتهایِ قرن چهاردهمِ خورشیدی* ،

ابتدایِ قرن پانزدهم قمری ،

ابتدای هزارۀ سوم و قرنِ بیست و یکم میلادی ...




(*یه جورایی به اوایل قرن پانزدهم هم میرسیم ، البته در حالت طبیعی و اگه مشکلی پیش نیاد )


( احتمالاً میدونین ، اما فقط برای یاد آوری میگم که روش حساب کردن قرن اینطوریه که به رقم سومِ تاریخ در قسمت سالش باید یه دونه ۱ اضافه کنیم ، مثلاً در ۱۳۸۸ باید ۳ رو باضافۀ ۱ کنیم و بعد دو رقم سمت چپ رو بخونیم که میشه ۱۴ ، یعنی قرن چهاردهم )