دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

خلوت با یک خلوت گزیده







تازگیا یه وبلاگ پیدا کردم ، از ایناس که نویسنده اش ماهی یکی دو تا پُست بیشتر نمیذاره ، یه صفحه و وبلاگ هم توی سیصد و شصتِ یاهو داره ، توی یکی دو تا سایتِ فرهنگیِ دیگه هم عضوه که لینکشون تو همین صفحه هاش دیدم . ..

از وقتی که پیداشون کردم ، شبها از موقعی که میشینم یه وبگردی تا موقعی که بلند شم ، دائم یکی از صفحه هاش جلوم بازِ ، نه اینکه یه ضرب همشونو پُشتِ سرِ هم سر بزنم ، اما دارم تو  یکیشون میچرخم . ..

نمیدونم توشون دنبالِ چی میگردم ، حتی حرفی هم با نویسنده اش ندارم ، ( جالبه که دهه شصتی هم هست ، اما حسِ بدی نسبت بهش ندارم ، البته نمیتونم بگمم حسم خوبه ) ، اما بی تفوتم نیستم در برابرش . ..

دلم میخواد بدونم چرا باید سرِ راهم قرار بگیره ، چه پیامی برام داره ؟ من چه پیامی براش دارم ؟

چی از جونِ هم میخوایم ؟ ( البته خودش نمیدونه شده پایِ ثابتِ وبگردیم ، اما شاید لینکِ این پُستُ براش گذاشتم ، اما فعلاً دو دلم به سمتِ نذاشتن )






چشمِ خدا







چقدر خوبه که هیچی از چشمِ خدا دور نمیمونه ،

بعضی وقتها واسه آرامش خیلی به کار میاد ...






Happy Earth Day







امروز روزِ زمینه ، روز زمین دو بار در سال برگزار می‏شود ٬ یکبار در طول فصل بهار در نیمکرۀ شمالی۱ و در طول فصل پاییز نیز درنیمکرۀ جنوبی۲ زمین برگزار می‏شود.که هر دو برای آگاهی دادن و قدردانی از محیط زیست کرۀ زمین هستند .


سازمان ملل متحد نیز هر سال در اعتدالِ بهاری۳ ٬ این روز را جشن می‏گیرد.این رسمی بود که توسط فعال صلح یعنی جان مک‏کانل در سال ۱۹۶۹ بنیان گذاشته شد.دومین روز زمین توسط سناتور آمریکایی گیلورد نلسون به عنوان یک جلسه آموزشی در مورد محیط زیست بنیاد گذاشته شد.در خیلی از کشورها روز ۲۲ آوریل هم زمان با ۲ اردیبهشت روز زمین است۴.


خلاصه اگه گیاهی نمی کاریم ، گیاهی رو هم از شاخه یا از زمین جدا نکنیم ، اگه خم نمیشیم و زباله ای رو از سرِ راهمون رویِ زمین برداریم ، زباله ای هم پشت سرمون جا نذاریم . ..


امروز به عنوانِ یه سمبل روزِ تولدِ زمینه ، اگه امروز رو یه شروع برای زمینمون بدونیم ، هم زمانِ زیادی برای آلوده کردنِ زمین داریم ، هم زمانِ زیادی برای پاک کردن و پاکیزه نگهداشتنش ، انتخاب با خودمونه ، اما یادمون باشه اگه زمان زیاد داریم ، در عوض یه دونه زمین بیشتر نداریم ...

 

 

 

 

 ۱ -نیم‌کره شمالی نیمی از سطح هر سیاره است که از استوای سیاره در ‌طرفِ شمال قراردارد . قطبِ شمالِ زمین در این نیم‌کره قرار دارد. همچنین بیشتر خشکی‌ها و جمعیت کرۀ زمین در نیم‌کره شمالی آن قرار گرفته است.


۲ -نیم‌کره جنوبی نیمی از سطح هر سیاره است که از استوای سیاره در طرفِ جنوب قراردارد .

در نیم‌کره جنوبیِ زمین خشکی‌ها و جمعیت بسیار کمتر از نیمکرۀ شمالی است.


۳ - اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی، (در نیم کرۀ شمالی) در ستاره شناسی به لحظه‌ای گفته می‌شود که خورشید از صفحه استوای زمین می‌گذرد و به سمتِ شمالِ آسمان می‌رود. اعتدال بهاری یکی از دو اعتدالی است که در هر سال رخ می‌دهد (اعتدال دیگر اعتدالِ پاییزی است ). اعتدال بهاری در نیم‌کره شمالی برابر است با اعتدال پائیزی در نیم کرۀ جنوبی.

اعتدال بهاری آغاز بهار نجومی در نیم‌کره شمالی است. جشن باستانیِ نوروز از لحظه اعتدال بهاری (اصطلاحآ قرارگرفتن خورشید در نقطه اول حمل)در نیم‌کره شمالی شروع می‌شود و در ایران معروف است. به لحظۀ تحویلِ سال

در ۲۱ مارس سال ۱۹۷۱ اوتانت دبیرکل سازمان ملل متحد روزی را که اعتدال بهاری در آن رخ می‌دهد روز زمین نام نهاد و از آن پس سازمان ملل و بسیاری از کشورها این روز را جشن می‌گیرند و سعی در گسترش آگاهی در مورد لزوم حفظِ محیطِ زیست در زمین می‌کنند.


۴ - منبع ؛ ویکی پدیا






نظر بازی در دفترِ سیب






                    


یه پَنِلِ نظر سنجی گذاشتم تو یکی از این منوهایِ سمتِ راست ، از هـــــمـــــۀ همه هم خواهش میکنم توش شرکت کنن ، دو تا کلیک تنها کاریِ لازمه انجام بدینه . ..

اونهایی که همیشه برام جمله جمله نظر میذارن رو میدونم که این دو تا کلیک رو ازم دریغ نمیکنن ، اما اونهایی که همیشه بی سر و صداسر میان و بی سر و صدا هم میرن ، ازشون خواهش میکنم اینبار زحمت بکشن و در حدِ دو تا کلیک خوشحالم کنن . ..


بازم از همه ممنونم و منتظر همتون توی نتایجِ این نظرسنجی هستم ...






میر حسین ...







توی جنگ ما با نصف دنیا درگیر بودیم ، با نصف گردن کلفتهاش ، نه فسقلی ها ، تحریم هم بودیم خیلی جدی ، روسیه هم آدم حسابمون نمی کردکه پنهانی کمکمون کنه ، چین هم که اصلاً کشور حساب نمیشد و همچنان زایشگاه و محل زلد و ولدِ دنیا بود ، دورۀ سازندگی هم نبود که سر مردم با افتتاح پروژه های نیمه کاره گرم بشه و کسی هنوز قولِ آوردنِ پولِ نفت رو سر سفره ها به مردم نداده بود . ..


تا اونجا که من میدونم ، 8 سالِ جنگ که با نخست وزیریِ میرحسین گذشت ، آخرین دورۀ تاریخیِ ایرانِ بعد از انقلاب بود که مردم علارقم فشارهای جنگ و درگیریهای سیاسی و قتل و ترورهای سیاسی همچنان ، حداقل زندگیِ مادیشون راحت بود و اینطوری زیرِ بار فشار اقتصادی لِه نشده بودن و همینم باعث میشد که با فراغ بال راه بیفتن سمتِ جبهه ها ...
فکر نمیکنم کسی باشه که بتونه بگه توی تمامِ اون سالها جنسی از خوار و بارِ روزمره تا بقیه موادِ زندگی گرئن شده باشه ، البته کوپنی و جیره بندی شد ، اما گرون نه . ..


حواستون هست ؟ 8تویِ  سال جنگ و تحریم ، ثابت نگه داشتن قیمتِ بازار کارِ هر کسی نیستا ، کمااینکه بعد از اون دیگه کسی نتونست اون راهُ دوباذه بره . ..


بعد از جنگ تا الانم که خبری از میرحسین نبود بخاطر این بود که ایشون نخست وزیرِ دولتی بود که خامنه ای ریس جمهورش بود و همیشه با هم مشکل داشتن تا جایی که یه بار میرحسین خامنه ای رو که دیر هم به جلسۀ هیات دولت رسیده بوده راه نمیده و اخراجش میکنه از جلسه ، بعد از فوتِ امام و قدرت گرفتنِ خامنه ای ، اون هم بر میگرده میر حسین رو بایکوت میکنه و میرحسین هم که از دستۀ کسایی بود که خالصانه به ایران خدمت میکردن و خالصانه انقلاب کرده بودن ، خونه نشینی رو انتخاب میکنه تا الان که دیگه همه چیز به بن بست داره میرسه و اون تنها کسیه که هم میتونه بحران جهانی رو تا حدی تو کشور کنترل کنه ( این امیدواری حداقل هست ) ، هم بهانۀ به شدت خوبیه تا مردمی که جزخاطرۀ خوش چیزی ازش ندارن باز با تعدادِ بالا توی انتخابات شرکت کنن ...






کروات ؛ پدیده ای ضد دین ؟







یه وبلاگی هست که یکی در میون پستهاش میرن رو اعصابم ، نمی دونمم چرا باز بهش سر میزنم ، امروز رفته بودم دیدنش که دیدم یه پستی داشته در مورد کروات زدن و خوب بودن و بد بودنش . ..

گفتم به جای اینکه حرفم رو توی نظراتش بگم ، اینجا بنویسمشُ و با شما قسمتش کنم :


تا اونجایی که من و هم نسلهام میدونیم ، زدنِ کروات از یکی دو سال بعد از انقلاب تقریباً ممنوع شد ، اما نکته اینجاس که این ممنوعیت بخاطرِ یه دیدگاهِ فرهنگی و ایدئولوژیک بود ، چون جامعۀ ما وقتی انقلاب شد جامعۀ به شدت فرهنگی ، اهل بحث و گفتگویی شده بود و از طرفی هم پُر از احزابِ مختلف ، که هر کدوم تلاش می کرد به همراهِ شیوه ایی که برای فکر کردن به اعضای خودش پیشنهاد میکرد ، شیوه ایی رو هم برای ظاهر و پوشش معرفی کنه تا به این شکل هم از بقیه متمایز باشه . ..


از اونجایی که اکثرِ احزابِ قوی ، در مخالفت با نظامِ حاکم - به عنوانِ راستِ جامعه - بودند و خود بخود چپ* حساب میشدند ، و چون شیوۀ پوشش نظام اصلاحِ کاملِ صورت و پوشیدنِ کت و شلوار و زدنِ کروات بود ، همۀ احزابِ مخالف در درجۀ اول سعی میکردند که این ویژگیها رو زیرِ پا بگذارن و اینطور بود که مخالفها هم برای مخالفت با این پوشش و هم شبیه شدن به طبقاتِ فرودستِ جامعه ، شلوار جین و اورکت ارتشی ( خاکی رنگ ) و ریش و سبیل بلند رو انتخاب می کردند** و بعد از این مرحله حالا خود مخالفها برای اینکه شبیه هم نباشن تفاوتهایی رو اعمال می کردند ، مثل کمونیستها که برای اینکه نه شبیه غربیها ( اصلاحِ کاملِ صورت ) باشن ، و نه شبیهِ اسلام گراها ( بلند کردنِ ریشو سبیل با هم ) ، فقط سبیل هاشون رو بلند می کردند. ..


اما یکی از نقاطِ مشترکِ همۀ این گروهها ، نبستنِ کروات بود که از نمادهای اصلی در پوششِ غربی حساب میشه و از ابتدایِ پا گرفتنِ کمونیسم توی دنیا همیشه با بستنش مخالفت شده . اما اینها همه مالِ همون سالهای اولِ انقلابه و الان دیگه سالهاس کسی به این پشتوانه های فریِ پشت یه لباس پوشیدنِ ساده اهمیت نمیده ، کمااینکه الان سالهاس که دوباره پوشیدنِ لباس از روی مُد باب شده ، ولی دیگه کسی پیگیرِ این نمیشه که چرا فلان گروهِ غربی یا شرقی ، به اون شکلِ خاص لباس میپوشه . ..


خلاصه اینکه تنها علتِ اینکه کروات از لباسِ مردم کم شد ، تا جاییکه من خودم تویِ تاریخ پیگیر شدم همین بود و اصلاً مسئله ربطی به دین و مذهب نداشت و فقط یه مبارزۀ فرهنگی بود ...






دو تاریکِ عاشقانه







اینجا و اینجا رو که میخونم ، یادِ نوشته های سالها پیشِ خودم توی دفترهایِ شعرم میفتم ، گفتم با شما هم قسمتشون کنم ، بعضی هاشون چشمگیرن و حتماً شما هم بسته به سلیقه هاتون بعضی هاشون رو میپسندین ...






اسبی در رویا







همیشه دلم میخواسته سوار اسب بشم ،

حتی یکی داشته باشم . ..


یکی از اون خواسته های دست نیافتنی ...






از سیب تا فوتبالِ آمریکایی و یک نظرخواهی






داشتم دنبالِ نقاشی از سیب میگشتم که اینو دیدم ،

خوشم اومد ،

گفتم با شما هم قسمت کنم :



راستی هیچ به لینکهای روزانه که توی سرزمینهای دور میذارمم سر میزنین ؟

( دونستنش برام مفیده )


اون کلیپی که گذاشتم توی نظرها چطوره ؟

اگه اینجور کلیپها ( مثل همین بالای ) رو بذارم اونجا ،

به نظرتون خوبه ؟






فـر و ر د یـنِ طــــــــو لــــــــا نــــــــی







این فروردین چرا تمام نمیشه ؟

وقتی نگاه میکنم میبینم چند روز بعد از عید تهران بودم ، بعد نزدیک دو هفته رفتم اهواز ، الانم نزدیک دو هفته است برگشتم ( حداقل اینطوری برام سپری شده ) ، بازم یه هفته ازش مونده ...



( راستی حتماً باز لینکِ پنهان شده توی سپیده رو پیدا نکردین و گوشش ندادین ، نه ؟ )