هر جا هستی ، امسال خودتو نشون بده ، باشه ؟
دقیقاً ۳۶۵ روز هم وقت داری . ..
خودت هر وقتی رو صلاح دیدی بیا ،
اما بیا ...
شعله ای در برابرم ،
شعله ای در ورایم ،
می پرم ،
و اندوهم ،
دلتنگیم ،
و هر آنجه از بدی را ،
به عطشِ آتش میسپارم . ..
و
تـــــو
چون آتشی
سراپا
در برم میگیری .. .
اشک میریزم ،
تا نگاهم مرطوب باشد ،
نمی خواهم زبریِ نگاهم ،
به دیدنِ رویایت خشی وارد کند ...
هر چه شعر در دفترم بود ،
به پای تو ریختم تا
ببینی به تو که می رسم ،
برهنه در برابرت میشکنم . ..
و تو ،
از شعرهای ریخته در پیش پایت ،
فرشی ساختی برای عبور
به سمت مرد ترمه پوشِ آنسوی گذر .. .
ما در زوالِ دورانِ تاریکمان ،
به هم خواهیم رسید ،
اما در تاریکی ،
در میان هراسی که حاکمان
به تنِ شادیمان پوشانده اند ،
و زیباییِ پیوند را نخواهیم دید . ..
سالهاست بیدارم ،
با چشمانی باز ،
مبادا تو لحظه ای قدم به رویایم بگذاری ،
و من خواب باشم ...