یه روز که خیلی خسته بودم ،
دولا شدم و دستامو روی زانوهام گذاشتم ،
اما جهان خسته نبود و رفت ،
همه چیزم با خودش برد ،
بعد گذشته رسید بهم ،
و من شدم جزیی از گذشته ،
دورم پر شد از چیزایی که دیگه وجود نداشتند ،
چیزایی که بودن اما لمسشون نمیشد کرد ،
دوستای دختر و پسرم برگشته بودن ،
دختر پسرهایی که تا موقعی که اسمشون رو هم بود ،
و تا موقعی که همه اونا رو با هم می دونستن ،
پای هم می ایستادن ،
حتی اونایی که مرده بودن ،
همه چیز شاد بود و رنگی ،
اخلاقهای خوب ،
فکرهای تازه ،
روزهای قشنگ ،
همه دوباره بودن . ..
اما بعد از یه مدت دلم برای برگشتن به الان تنگ شد ،
دویدم ،با همۀ توان و سرعتم دویدم تا رسیدم به امروز دوباره ،
اما دیگه مثل گذشته نبود ،
پسرها دیگه شادابی و تلاش و نداشتند ،
فقط تلاش می کردند ،
دخترها دیگه زیبایی1 و نجابت رو نداشتند ،
فقط خوشکل شده بودند ،
و از همه بد تر هر دوتاشون تعهد رو یادشون رفته بود ،
همه با هم بودن و نبودن ،
توی یه سال چند تا ارتباطُ از سر رد می کردن ،
امروز همه بودن اما نه با هم ،
همه برای هم شدن عابر ...
1 - توی فرهنگ لغات من فرق هست بین زیبا و خوشکل ؛
زیبا به کسی میگم که فقط دوست داری تماشاش کنی و
از شکوه خلقتش لذت ببری و خالقش رو تحسین کنی ،
و خوشکل به کسی میگم که دیدنش فقط قوۀ جنسی آدم رو تحریک میکنه
و آدم تنها چیزی که میخواد اینه که ...
با این بار نومیدی متنتون موافق نیستم .کمی دریچه امید رو باز بذارین شما لیاقت عاشقانه زیستن رو دارین . گاهی لازمه از گذشته جدا بشین و با دید متفاوتی با واقعیتها روبرو بشین تا شاید بشه سره را از ناسره جدا کرد .
شاد و ژیروز باشید.
من به گذشته وصل نیستم ، اگه می بینین از گذشته زیاد مثال میارم برای اینه که می بینم هر روز یه ارزش دیگه به ارزشهای از دست رفته اضافه میشه . ..
برای امیدوار بودن هم من کاملا دریچه هام بازن اما هیچ چیز امیدوار کننده ای نیست که ازشون بگذره و وارد بشه ...
...و ارزشی به ارزشهای موجود تون اضافه نمیشه ؟ این نگاه امیدوارانه ای خواهد بود.
واقعا شما فکر می کنین اضافه میشه ؟
میشه یه ارزش رو نام ببرین که در گذشته کمرنگ بوده و امروز پر زنگ شده باشه ؟
یا یه ارزش رو بگین که در گذشته اصلاً نبوده و امروز هست . ..
من خودمو گول نمیزنم ، با دروغ هم به خودم نگاه امیدوارانه نمیدم و تلقین نمی کنم ...
تابو شکستنهای نسل جدید / مطیع صرف نبودن با توجیه احترام به آداب و سنن
اینها یک ارزشه البته بدون تفریطهای نا آگاهانه
ندیدی همۀ نسلها از این مینالن که پدرها با فرزندانشون و فرزندها با پدرهاشون ارتباط درستی ندارن و همه درک نمیکنن ؟ این یعنی هیچ نسلی مطیع صرف نیست و هر نسلی به اندازۀ خودش شلنگ تخته انداخته و برای همینم فکر نمیکنم این مطیع نبودن چیز جدیدی باشه . ..
احترام هم اگه یه ارزش بدونیم که دیگه انقدر کم رنگ شده که میشه ندید گرفتش . ..
البته اینها همه معنیش این نیست که میخوام بحث کنم ، و فقط چون صحبتش شد منم گفتم ...
تقابل فرزند و والدین در گذشته ،ازدید فرهنگ غالب نوعی تمرد مذموم بود ولی امروزه تقابلهافقط ناشی از تمرد نیست و از دید عامه هم زیاد نکوهش نمیشه و نسل جدید با یک شجاعت آمیخته با دانش و آگاهی تابوهای احترام گذاشتنهای غیر معقولانه و برده وار رو شکسته و این یک ارزشه
احترام ناشی از دانش ارزشمندتره نسبت به احترام صرفی که ناشی از نسبن سنی و موقعیتی باشه .
بحث کار آدمای فهیمه بحث از دید من مثبته .
ممنون از اینکه وقت گذاشتین برای پاسخ دهی.
نسبت سنی و موقعیتی منظورم بود
با سلام خدمت شما دوست عزیز و گرامی . بابت سایت خوبت بهت تبریک میگم . من تمایل دارم که با شما در دو سایت شما تبادل لینک داشته باشم . لطفا به یکی از این دو سایت آمده و نظر خودتونو در این رابطه بگید . منتظرم .موفق باشی . خدانگهدار
www.xtar.ir
www.hedayatgaran.com
سلام ، ممنون از لطفت اما اهل لینک شدن و لینک دادن نیستم ، ممنونم از پیشنهادت ...