دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

بودن در نبودن یا بر عکس







مامان میزنه به درِ اتاقُ میگه نادر اینا دارن میا اینجا چکار میکنی ؟ ( اعصابم میریزه بهم ، هیچ حوصلۀ خودشُ زن و توله اش رو ندارم ، میدونم مامان و خواهرمم دستِ کمی از من ندارن ) ، میگم نمی دونم. ..

بعد از یکی دو دقیقه میرم میگم بگین خونه نیستم ، درِ اتاقم قفل میکنم که یه وقت فکر نکنه حالا که نیستم آرشیومم بی صاحاب افتاده و میتونه بیاد غلت بزنه توش . ..  مامان میگه باشه ، فقط چراغتم خاموش کن و چراغ مطالعه رو روشن بذار ، میگم باشه . ..

پیداس بابا حرصش گرفته ، چند تا بهونه میاره که مامان جوابشو میده ، میام تو اتاق و صحنه رو میچینم ، صدای در میاد و میریزن تو خونه ، میام پای وایو که میبینم بابا Acces Point ( اینترنت رو بیسیم توی خونه پخش میکنه ) رو خاموش کرده** ...




* وایو ( vaio ) هم مارکِ لپ تاپمه ، هم اسمی که باهاش صداش میزنم .

** البته زنگ میزنم به خطِ خونه و خواهرم روشنش میکنه و من این پست رو میذارم .






نظرات 1 + ارسال نظر
الهام شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 12:08 ق.ظ http://bella

تو که جواب آف نمیدی که؟؟!!!....وقت و حوصله تست گرفتن از پسربچه های شر راهنمایی رو داری ؟؟؟
ببین میشه لطفاْ خودت از جعفری هم سنتور و هم پیانورو بپرسی..ممنون میشم..کمی هم عجله دارم..من با جعفری ۱۰ سالی هست هیچ سخنی نگفتم..:D:D:D:D

خوب داشتم برنامه هامو چک میکردم ، تو که میدوی عشق من تست گرفتن بود ، جعفری هم به روی چشم ...
اما دفعۀ بعد که اومدی نظر یادت نره ...

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد