دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

تنها با ابرها







یه جور بدی دلم گرفته ، حدود 15 دقیقه اس هواپیما بلند شده اما حالم گرفته اس ، احساس می کنم از همۀ دنیا جدا افتادم یهو ، یه بغضی داره می خورتم ، دلم گریه می خواد ، زیاد ، زیاد ، زیاد ...

کاش اصلا راه نیفتاده بودم ، دلم وبلاگمو میخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااد ، بالای ابراییم ، یه سفیدِ عمیق زیرِ پامونه ، فکر کنم بهشتم اینشکلی باشه ، یه اقیانوسِ سفید ... خورشید از تو پنجره زل زده بهم ، از اینجا ابرا یه جور دیگن ، اگار همونایی نیستن که همیشه بارون دارن ، از اینجا انگار پر از خوابن ، پُر از رویا ، انگار همۀ چیزایی که آدم نداره توشونه ، سفیدن ، پاکن ، احساس صداقت به آدم میدن ، چیزی که روی زمین باید دنبالش گشت ، اینجا تو آسمونه ، فراووووون هم هست . ..

خورشید یه جوری میتابه بهم که انگار تا حالا ندیدتم ، البته اینجور بدون دود و آلودگی دیدنش برای منم تازگی داره ، vaio خوشحالِ که همرام اومده ، میگه سلام برسونم ، الان ساعت نزدیکِ پنج و نیم شده و نیم ساعتی هست تو راهیم ، این  پست بعدیِ وبلاگمه که به محض یافتن نت میذارمش رو وب . ..

راستی یکی از قدمهای بزرگی که حدودِ دو سالی بود که نصفه و نیمه بر میداشتمش بالاخره پریروز برداشتم ، از خدا میخوام کمکم کنه ، شما هم دعام کنید که بتونم موفق بشم ، دعا ، دعا ، دعا ...

ابی تو گوشم داد میزنه تویی عاشق تر از عشق ، توی خواب مجسم ، نمی دونه تو نیستی ، حتی نمیدونه سیصد و شصت و پنج روز بهت فرصت دادم خودتو نشون بدی ...






نظرات 3 + ارسال نظر
حسین سه‌شنبه 4 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:52 ب.ظ http://i-love-u.ir

به همصدایی شما احتیاج دارم تا فریاد بزنم "دوستت دارم"

منتظرتان هستم

سلام ، ممنونم ، مسافرتم ، دستم از اینترنت پر سرعت کوتاهه ، رفتم خونه چشـــــــــــم ...

اینجا زمان مرده جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:32 ق.ظ http://www.enekaseab.blogsky.com

سلام.من که وقتی تو هواپیما هستم فقط به این فکر میکنم که سالم به مقصد میرسم یا نه!بعد وقتی سالم میرسم به اینکه تو هواپیما بودم و از اون بالا زمین چه شکلی بوده و..و..و..فکر میکنم.خنده داره ؟میدونم!

سلام ، ممنون از نظرت ، اما اصلا به ظر من حرفت خنده دار نبود ، هر کسی یه ویژگیهایی داره و به خاطر همین ویژگیها متفاوته ، و به خاطر همین ویژکیها و تفاوتها قابل احترام .. .

انعکاس آب جمعه 7 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 03:36 ق.ظ http://www.enekaseab.blogsky.com

بیوگرافیت رو خوندم به نظرم پسر با شخصیتی میایی. ازر آشنایی با شما خوشحال شدم.

از نظر لطفت هم ممنونم و هم خوشحال ، اینکه دوباره اینجا ببینمت خوشحال ترم هم میکنه .. .

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد