دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

دفـــتـــر ســیـــب و درخــت چـــهـــل بـــرگ

بــنــویــســیــن دفــتــر ســیــب و درخــت چــهــل بــرگ ، بــخــونــیــن آرامــشـــــگــاه ...

۳ . شام و ناهار خوردن با همان دیکتاتور

 

 

 

 

 

 بابا 

 

برای شروع انتظار دارد همه منتظر او بشوند ، 

اما خودش به محض رسیدن اولین قسمت غذا 

مشغول شکم چرانی می شود . .. 

 

مثل کسی که هرگز زندگی در تمدن را تجربه نکرده ، 

به بشقاب غذا حمله می برد و 

احتمالاً اگر از شرم اطرافیان نبود 

وقتش را با قاشق و چنگال تلف نمی کرد . .. 

 

سرگرم که می شود اگر با چشم بسته به او گوش دهی* ، 

صدای ملچ ملچ کردنش به راحتی تصویر گاوی را 

درحال نشخوار کردن به ذهن می آورد ، 

که هر شخص حاضر بر سفره را مجبور می کند ، 

تا با هر لقمه حالت تهوعش را هم فرو بدهد . ..

 

اینها را علاوه کنید با گیرهایی 

که بین هر لقمه - ای که کوفت می کند -  ، 

به اطرافیان می دهد . .. 

 

و ما همه مجبوریم او را بابا صدا بزنیم ... 

 

 

 

*نیازی به گوش سپردن نیست ، 

چون بی اراده صدا ، گوش را پر می کند . 

 

 

 

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
مونارک جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:42 ب.ظ http://moonark.blogsky.com

شاید بشه یه جور دیگه هم به قضیه نگاه کرد....
کودک ۲ساله ی بداخلاقی که فقط چهره ای بزرگونه داره...
این ماجرا رو راحتتر نمی کنه؟

توی موضوع منفورها قسمتهای دیگه دیکتاتور رو پیدا کن بخون ، ببین بازم شبیه کودک ۲ ساله میشه ؟

فروردینی شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:32 ق.ظ

این ملچ ملچ کردنهای سر غذا اعصابم روبه هم می‌زنه! واقعا میگم!

پس هم نظریم سر این مسئله ...

رافونه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:50 ق.ظ http://rafouneh.blogsky.com/

فکر کنم پدرت از اینترنت چیزی نمی دونه که تو اینقدر راحتی اینجا اما بدبختی
من اینه که هر دو شون آدرس بلاگ منو دارند و من مجبورم حرف هام رو یه جوری بزنم که فقط خودم بفهمم

اتفاقا خودش یه لپ تاپ داره و خیلی هم اهل وب گردیه ، اما از آدرس اینجا به شدت حفاظت می کنم که لو نره ...

[ بدون نام ] شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:18 ب.ظ

فقط توجه نکن

چشم .

رافونه شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 04:18 ب.ظ

متوجه شدم شمایی ، لازم نبود زحمت بدی به خودت .

[ بدون نام ] شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:57 ب.ظ

زحمتی نیست

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد