اگه کلی نگاه کنیم در هفته هفت روزه ،
مردم شش روز اول رو از خونه خارج میشن و
روز هفتم که جمعه باشه ،
( البته می دونیم که این روز در فرهنگهای مختلف متفاوته ،
اما در همه فرهنگها همچین روزی هست )
همه مسیر مخالف کل هفته رو طی می کنند
و برای استراحت و تجدید قوا به سمت خونه میرن ،
و اتفاقا رایجه که توی همین روز به حسابهای طول هفته خودشون رسیدگی میکنن .
از طرف دیگه توی کتب دینی اومده که زمین و آسمانها در شش روز
( البته نه شش روزی که ما در مقیاس زمینی میشناسیم ) خلق شدن ،
و قراره در روز قیامت همه چیز از بین بره و کار محاسبات اعمال شروع بشه .
یه جورایی انگار عکس شش روز خلقته و
روز قیامت ، همون روز هفتم یا همون جمعه خلقته .
تو شباهتی بین هفت روز زمینی و هفت روز آسمانی نمی بینی ؟
برای من مثل این میمونه که انگار یه مدل میکروسکپی از هفت روز آسمانی رو گذاشتن جلومون و اونو با زندگی روزمره آمیخته کردن تا همیشه به یاد اون هفت روز اصلی باشیم . . .
آهان، این شد! خوشم اومد! تو که اینقدر قریحه خوبی داری همیشه همینجوری بنویس. تشبیه جالبی بود.
ولی در مورد من برعکسه! چون معمولا آخر هفته رو میرم کوه و یا خارج از شهر و کم پیش میاد خونه باشم. شاید موقع قیامت هم تو کوهی، کمری باشم و وقت نکنم بیام.
من که خیلی از جمعه ها بدم میاد...
با اینکه نوشته بودی نیاین اینجا و... من همهی آرشیو تو خوندم...خیلی هم خوشم اومد و با عرض شرمندگی بازم میام
حالا میشه دلیلشو بگی؟ چرا دهه ی ۶۰ ؟ چرا؟
قدمت رو جفت چشمهام ، دلیلش مفصله ، شاید بعدا گفتم . ..